چرا نیمی از جمعیت ایرانیان شغلی ندارند؟

به گزارش وبلاگ عینک آفتابی مردانه، خبرنگاران: افرادی که به دنبال شغل نمی روند، به تعبیری دچار خود بیکاری می شوند. داده های مرکز آمار از علت عدم جست وجوی کار، نشان می دهند که در بازار کار ایران، عمده جمعیت غیرفعال را زنان خانه دار (50 درصد کل) و افرادی که به تحصیل اشتغال دارند، تشکیل می دهند.

چرا نیمی از جمعیت ایرانیان شغلی ندارند؟

به گزارش وبلاگ عینک آفتابی مردانه نکته جالب اینجاست که سومین علتی که افراد را دچار خودبیکاری نموده، بی احتیاج بودن از انجام کار است. همچنین در سال گذشته به تعداد افرادی که در اثر دلسرد شدن از جست وجوی کار، در جمعیت غیرفعال مانده اند، 7/ 8 درصد افزوده شده است. نماگری که حاکی از تشدید معضلات در بازار کار است.

سه علت برای خارج ماندن افراد از دایره بازار کار در صدر واقع شده است: مسوولیت های شخصی یا خانوادگی، اشتغال به تحصیل و بی احتیاج بودن از انجام کار. از این رو زنان خانه دار و مشغولان به تحصیل در مقاطع تحصیلی مختلف، بخش عمده ای از غیرفعالان مالی را تشکیل می دهند. نکته جالب گروه سوم و بی احتیاجان از شغل هستند که جمعیت قابل توجه 3 میلیون نفری دارند. هر چند از تعداد این افراد در سال 97، نسبت به سال 96 کاسته شده است. مرکز آمار و اطلاعات راهبردی وزارت کار، در گزارشی ویژگی های جمعیت خارج از نیروی کار و علت عدم جست وجوی کار در سال گذشته را تحلیل کرد. دنیای اقتصاد در تکمیل این گزارش، به آنالیز جزئی تر جمعیت غیرفعال مالی در سال 97 و مقایسه تحولات آن با سال 96 پرداخته است.

علت دوری از بازار کار

بخش مهمی از جمعیت در سن کار، در زمره جمعیت غیرفعال قرار می گیرند. در حقیقت نیروی کار به دو قسم جمعیت فعال و جمعیت غیرفعال تقسیم می گردد. آنچه که به عنوان نرخ بیکاری مطرح است، تنها ناظر بر جمعیت فعال است. بیکار، به آن قسمت از جمعیت فعال گفته می گردد که پس از جست وجوی شغل، ناکام مانده است. آن قسمت از نیروی کار که به جست وجوی شغل نمی روند، زیرمجموعه جمعیت غیرفعال قرار می گیرند و نرخ بیکاری، منعکس نماینده وضعیت آنها نیست.

سال گذشته میزان جمعیت خارج از نیروی کار در حدود 9/ 53 میلیون نفر تخمین زده شده است. البته بخش مهمی از جمعیت خارج از نیروی کار، قابلیت کار کردن به لحاظ سنی را ندارند. در حدود 1/ 14 میلیون نفر از کشور کمتر از 9 سال و در حدود 4/ 4 میلیون نفر نیز بیش از 65 سال داشته اند. در واقع جمعیت خارج از نیروی کار، علاوه بر جمعیت غیرفعال مالی، بازه سنی زیر 10 سال را نیز دربر می گیرد. با این اوصاف، با توجه به جمعیت حدودا 81 میلیون نفری ایران، تقریبا 27 میلیون نفر شاغل یا به دنبال شغل هستند و چشم باقی افراد، به دست آنها است.

مرکز آمار و اطلاعات راهبردی وزارت کار براساس داده های نتایج آمارگیری نیروی کار در سال 97، جمعیت خارج از نیروی کار را به تفکیک علت، دسته بندی نموده است. 7 دلیل اصلی، برای خارج ماندن جمعیت از نیروی کار در نظر گرفته شده است که عبارتند از: زیر سن کار، در انتظار نتیجه اقدامات صورت گرفته و فصل کاری، دلسرد و ناامید شدن از پیدا کردن کار، اشتغال به تحصیل یا آموزش، مسوولیت شخصی یا خانوادگی و بی احتیاج بودن از انجام کار، بیماری ناتوانی جسمی موقت و بارداری و سایر. آنالیز ها نشان می دهد در سال گذشته، علت اصلی خارج ماندن این بخش از جمعیت از نیروی کار، مسوولیت شخصی یا خانوادگی و بی احتیاج بودن از انجام کار بوده است. این علت، می تواند بیشتر بر زنان خانه دار دلالت کند. حدود دوسوم از جمعیت خارج از نیروی کار را زنان تشکیل می دهند که علتش می تواند مسوولیت های خانوادگی ای باشد که بر دوش آنهاست. مجموعا 5/ 23 میلیون نفر از جمعیت کشور به علت مسوولیت شخصی یا بی احتیاج بودن از انجام کار، به جست وجوی شغل در سال گذشته نپرداخته اند.

نور بر جمعیت غیرفعال

جمعیت خارج از نیروی کار، بازه جمعیتی وسیع تری نسبت به جمعیت غیر فعال مالی را شامل می گردد. برای آنالیز بازار کار، جمعیت غیرفعال و علت خارج ماندن آنها از نیروی کار می تواند راهگشا تر باشد. آنالیز دنیای اقتصاد از داده های مرکز آمار حکایت از این دارد که جمعیت غیرفعال مالی بالغ بر 39 میلیون و800 هزار نفر در سال گذشته بوده است. بیش از نیمی از غیرفعالان مالی، به دلیل مسوولیت های شخصی یا خانوادگی در جست وجوی شغل نبوده اند. نکته جالب اینکه، از جمعیت 4/ 20 میلیون نفری این گروه، بیش از 20 میلیون نفر زن بوده اند. پس عمده غیرفعالان مالی کشور را زنانی تشکیل می دهند که احتمالا خانه دار هستند. عامل دوم غیرفعال بودن جمعیت در سن کار، اشتغال به تحصیل یا آموزش است. حدود 4/ 11 میلیون نفر از جمعیت کشور به علت تحصیل، از بازار کار خارج مانده اند. طبیعتا بیشتر این افراد به دلیل تحصیلات ابتدایی، هدایت و متوسطه یافتن شغل دغدغه آنها نبوده است. نکته جالب اینجاست که رتبه سوم از علل عدم ورود افراد به بازار کار، بی احتیاج بودن از انجام کار است. تعداد افرادی که به این علت به جست وجوی شغل نپرداخته اند، بالغ بر 3 میلیون نفر بوده است. این گروه، بزرگتر از گروهی هستند که به علت دلسرد شدن از جست وجوی کار، یا بیماری و ناتوانی جسمی خارج از بازار کار مانده اند. جالب اینکه بیشتر بی احتیاجان از شغل، مرد هستند و تعداد زنان با این صفت، کمتر از 500 هزار نفر است. البته تعداد افرادی که بی احتیاج از انجام کار بوده اند، نسبت به سال 96 افت نموده است. در آن سال، تعداد بی احتیاجان از کار در حدود 155 هزار نفر از سال 97 بیشتر بود.

علتی که می تواند دید افراد به کاریابی را نشان دهد و شاخصی برای این موضوع باشد، دلسرد شدن از جست وجوی کار و ناامیدشدن از پیداکردن کار است. تقریبا 537 هزار نفر به این دلیل، جزو جمعیت غیرفعال در سال گذشته بوده اند. بیشتر این جمعیت را مردان تشکیل می دادند و سهم زنان در حدود 44 درصد بوده است. ویژگی دیگر جمعیتی این گروه از غیرفعالان مالی، سکونت آنها در شهرها است. تقریبا 80 درصد این افراد در شهرها ساکن هستند و مابقی در روستاها.

تغییرات یکساله

آنچه که می تواند تصویر واضح تری از تحولات جمعیت غیرفعال را منعکس کند، مقایسه صفات جمعیت غیرفعال در دو سال 96 و 97 است. نکته اول اینکه، میزان جمعیت غیرفعال در سال 97 نسبت به سال قبلش، در حدود 464 هزار نفر(2/ 1 درصد) افزایش یافته است. در نگاه اول، رشد جمعیت غیرفعال می تواند در یک تعبیر کلی، به دلسرد شدن افراد از دستیابی به شغل حکایت کند. اما این داده ها می توانند قضاوت صحیح تری را از علت غیرفعالان جدید به دست دهند. ممکن است این رشد جمعیت غیرفعال، ناشی از رشد جمعیتی باشد که باید در علت اشتغال به تحصیل بیشترین نمود را داشته باشد. داده ها تایید می نمایند که در سال 97، افرادی که به علت تحصیل و آموزش از بازار کار جا مانده اند، افزایش یافته و این رشد، معادل 240 هزار نفر بوده است. شتاب رشد این جمعیت تندتر از جمعیت غیرفعال بوده و در حقیقت، می تواند یکی از علل رشد جمعیت غیرفعال،رشد کلی جمعیت باشد. تغییرات جمعیت غیرفعال به تفکیک علت ها، سیگنال های منفی را از بازار کار مخابره می نماید. تعداد افراد غیرفعالی که در انتظار شروع به کار در آینده بوده اند، با افت 4/ 21 درصدی روبرو شده است. این افراد یا کار یافته اند یا به جمع افراد دلسردشده پیوسته اند.

نکته دیگری که مشاهده می گردد، رشد تعداد افرادی است که در انتظار بازگشت به شغل قبلی هستند. این رشد در حدود 4/ 2 درصد بوده است. داده دیگری که فضای نسبتا منفی تصویر شده را تکمیل می نماید، تعداد افرادی است که در انتظار پاسخ کارفرمایان یا اعلام نتایج آزمون استخدامی بوده اند. تعداد این گروه نیز در سال 97 در قیاس با سال 96 کمتر شده و می تواند نشان دهد تقاضای کمتری برای نیروی کار وجود داشته است. داده ای که می تواند این پازل را کامل کند، رشد 7/ 8 درصدی جمعیتی است که به علت دلسرد شدن از جست وجوی کار یا ناامید شدن از پیداکردن کار، در جمعیت غیرفعال مانده اند. این بزرگ ترین رشد نسبی در بین علت های مختلف به حساب می آید. هر چند رشد 46 هزار نفری افراد دلسرد شده از بازار کار، در برابر رشد 500 هزار نفری افرادی که به علت مسوولیت های شخصی یا خانوادگی به دنبال شغل نرفته اند، ناچیز است، اما این رشد سیگنال مهمی برای وضعیت بازار کار ایران محسوب می گردد و شاخصی است که باید مورد توجه سیاست گذاران مالی کشور باشد.

این مطلب برایم مفید است

منبع: اقتصادنیوز

به "چرا نیمی از جمعیت ایرانیان شغلی ندارند؟" امتیاز دهید

امتیاز دهید:

دیدگاه های مرتبط با "چرا نیمی از جمعیت ایرانیان شغلی ندارند؟"

* نظرتان را در مورد این مقاله با ما درمیان بگذارید